تعادل ذهنی؛ نظم دروان زا
درمعماری؛ تعادل عمده عبارت است از انطباق میان بارها(سنگینی ها) و تنشها؛ درفیزیک، تعادل مبتنی است بر قوانین بقای نیرو، در زیست شناسی، تعادل براساس تعداد جانداران و مقدار تولید گیاه سنجیده میشود
در هنر، اما تعادل امری بصری و حاصل تجمع عناصری همچون: سنگینی، تنش، کشش و استواری است.(واژه استواری از فیزیک و مهندسی به هنر راه یافته است)، انسان هنرمند از راه حواس خود این پدیدهها را ادراک میکنن
همه انسانها، مرحلهای از نااستواری رابا اندام و حواس خود در کودکی تجربه کرده اند وبا یادآوری آن در بزرگسالی، نسبت به هرنشانهای ازبی تعادل حساسیت منفی (آزردگی) ازخود نشان میدهند
((تقارن) ساده ترین وآسان یاب ترین نوع تعادل است وجذابیتی درونزا دارد که بی شک ناشی ازتقارن طبیعی در دوجانب بدن انسان است برای درک حسی این گونه (تعادل) در آثار کامبیز صبری، اندکی تلاش ازسوی بیننده ضروری است
درآثاراین هنرمند، هرگاه عناصر واقع دردونیمه متقابل(انعکاس یا بازتاب آینهای) از یکدیگر تشخیص داده شوند، به نحو شگفتانگیزی موجب رضایت خاطربیننده می شود. دراین دسته ازآثارکامبیز صبری احتمالا"نوعی تایید بصری ازاستواری جسمانی ما، به ما منتقل می شود اما، بسیاری از آثار صبری برمبنای (تعادل نا متقارن) طراحی واجرا شده اند. درتعادل نامتقارن، نظام پیچیدهای ازجانشینها و موازنههای صوری دربرابر یکدیگر قرار میگیرند، به طوری که بیننده ناگزیر است برای دریافت مفهوم اثر، تلاش ذهنی بیشتری مصرف کند
دربررسی آثارکامبیزصبری، حتما"می بایستی نقش جاذبه زمین رانیزدرنظر گرفت. چراکه عناصرتجسمی درآثاراونوعی ((وزن بصری)) دارند ، به این معنی که اندازه ،شکل، رنگ، دمای رنگ و بافت چونان پدیدارهایی سنگین یا سبک، کدر یا شفاف، معلق در فضا یا فرونشسته برزمین به تجربه ما درمی آیند، اما حتما"مثل مازیرنیروی جاذبه و به تبعیت ازآن به حیات خود ادامه نمیدهند
درآخرین آثارحجمی کامبیز صبری که موضوع هویت انسانی درلابیرنت پیچ درپیچ رسانه ای اشارات خلاقی دارد، رنگ بافت درترازوی نگاه ذهنی مخاطب، تاثیرسبکی وسنگینی خود رابرجا می گذارند. درمجموع، آثار کامبیز صبری، کنجکاوی بیننده رابه طرز زیرکانهای تحریک می کنند میخواهم بگویم، طول مدت دقت ونظاره برکل یا بخشی از اثر،دراین آثار،نوعی((وزن ذهنی))در ناخودآگاه ما ایجادمی کندکه احتمالا" نظیر آنرا به سختی بتوان در آثار دوبعدی (گرافیک،عکس،نقاشی) مشاهده کرد
برای مشارکت درتجربه خلاقه کامبیزصبری، میبایستی حتما"با دو پا محکم برزمین ایستاد و با دو چشم دقیق اثر را ارزیابی کرد. بیننده شتابزده ازاین همه جذابیت بصری ناشی از تعادل دهنی نهفته درآثارکامبیز صبری عایدش نمیشود. دراهمیت این آثارمی توان گفت، دستیابی به تعادل ذهنی یک مرحله خاموش دارد
که هنرمند در درون خودآن راسیرمی کند، اماهنگامی که اقدام به طراحی واجرامی کند، هیچ معلوم نیست که بتواند تعادل ذهنی برآمده از دروناش رابا زبان فلز، چوب، پلاستیک، پلکسی گلاس، مفقود و...بیان کند. بلافاصله باید افزود، کامبیزصبری با تکيه برتوانایی فن ومهارت دراجرا؛ ماتریال مختلف را درست درجایی که لازم است و باانعطاف و قدرت بیانی انواع ماتریال به طرز خلاقانه و ماهرانهای به کارمی گیرد
به عبارت دیگر، کامبیز صبری حتی اگر هنرمندی این چنین خوش فکرهم نباشد،به عنوان یک تکنیسین درجه یک می تواند به مجسمه سازی این سرزمین خدمت بسیاری عرضه کند ذهن خلاق ومهارت فنی خارق العاده، همانند دوبال برای تحقق ایدههایی هستند که او این چنین نرم و روان به اجرا درمیآورد. اما واقعیت غیراز این است آن چه به سهولت دیده می شود، بادشواری و جدال با ابزارهای سخت و غیرقابل انعطاف حاصل شده است
دقت دراین نکات است که جنبههای سهل و ممتنع آثارکامبیز صبری رابیشتر نمایان می سازد.آثاری که باعرق ریزان روح و دستان چالاک این هنرمند،امکان
دیده شدن وبه هستی درآمدن، پیداکرده اند همگان بااصطلاح (ضرب) درموسیقی، رقص و شعرآشنایی دارند، اما کشف عامل ضرب دراحجام کامبیز صبری طعم دیگری دارد، چرا که (ضرب دیدنی) یا (ضرب تصویری) به دست آمده در این آثار، با توالی و تکرار در سه بعد تجسمی نمایان می شود
یک شاعر، هنگامی که ضرب مورد نظرش رابه دست نیاورد، به سادگی برروی کلمات شعرش خط می کشد و یا برکاغذ دیگری شعرش را ویرایش می کند.درحالی که دریک اثرحجمی، درصورت عدم توفیق درخلق عنصر ضرب، میبایستی همه مراحل دشوار فنی واجرایی، مجددآ تکرار شود، که ناگفته پیداست
اجرای مجددهربخش ازیک حجم به تنهایی می تواند هنرمند را از خیر جذابیتهای عنصر ضرب یا تعادل ذهنی و...منصرف کند. دیدار این شعرگونیهای سه بعدی درابعاد کوچک و بر روی (پایه) یک چیزاست تماشای آنها در ابعاد متریک در فضاهای شهری، چیز دیگری است
نویسنده: احمدرضا دالوند